Ajatolla šeik Abul Hassan Moqaddasi Širazi (Kõrge… Maqam) در سال ۱۲۹۳ ه.ش در روستای لایزنگان از توابع داراب در استان فارس دیده به جهان گشود؛ پدرش مهدی قلیخان از افراد شناخته شده محل بشمار میرفت. Ta elas selles külas teismeliseeast ja kaheksateistkümneaastaselt kaotas ta vanemad.. Kuna ta oli väga huvitatud islamiteaduste õppimisest, otsustas ta õppida seminaris.. Usuteadust alustas ta kuusteistkümneselt, mis langes kokku Pärsia rahva ülestõusuga Reza Khani valitsuse vastu..
See ülestõus oli jätk liikumisele, mille algatas ajatolla Seyyed Abdul Hussein Lari ja tema poeg ajatolla Seyyed Abdul Mohammad. Sayyid Abdul Hussein Lari ja tema poeg avaldasid fatwa, öeldes, et kuna Reza Khan on korrumpeerunud inimene, ei tohiks ta moslemite asjades domineerida.. Selle ülestõusu keskuseks oli Laizengan Darabi küla.
Neid organisatsioone külastas ka ajatolla Abolhassan Shirazi. Sel ajal lahkus ta kodulinnast ja alustas haridusteed Daraba linnas. Põhitõed õppis ta šeik Ali Asgharilt, seejärel läks Isthabanat ja õppis "Ma'alma"..
Ta elas neli aastat Širazis ja tema professorid selles linnas olid:: Äsja Najafist naasnud ajatolla Seyyed Abdullah Shirazi, ajatolla Seyyed Abdullah Noor al-Din al-Shirazi, andekas filosoof Hajj Mirza Muhammad Ali al-Hakimah ja ajatolla Abu al-Hasan al-Shirazi, kes õpetas osa "Explanation'ist" On temalt õppinud.
وی پس از تحصیل در شیراز به مشهد عزیمت نمود و مدتی در کلاس درس آیتالله میرزا مهدی اصفهانی حاضر شد. Mashhadis õppis ajatolla Shirazi koos hr Bozorg Hakimehega nii mõnedki väliskursused kui ka "Jumalikkust tõendavad tunnid" ja osa tema reisidest koos Hajj Mirza Mahdiga.. Goharshadi mošee ülestõus ja Reza Khani avastatud hidžab langesid kokku ajatolla Abolhassan Shirazi elukohaga Mashhadis. [۱]
Seejärel tuli ta Teherani ja otsustas minna Najafi. وی مدت ده سال در نجف به تحصیل پرداخت و در آنجا با دختر آیتالله شیخ علی محمد بروجردی ازدواج کرد. از جمله اساتید وی در نجف، آیات سید محسن حکیم و میرزا عبدالهادی شیرازی بودند.
پس از تحصیل در نجف به ایران بازگشت [۲] و به قم رفت. Qomis hakkas ta õpetama Makasebit ja Kefayat ning mõne aja pärast lahkus ta Mashhadi.[۳] Kaks aastat möödus tema viibimisest Mashhadis, kui 1942. aasta juunis algas imaam Khomeini liikumine.. وی از آنجا که دریافته بود حفظ اسلام و شرف مسلمانان به چنین قیامی نیاز دارد، در همراهی انقلاب کوتاهی نکرد[4] .
در تداوم قیام امام خمینی با آیات عباس واعظ طبسی، سیدعلی خامنهای و شهید حجتالاسلام عبدالکریم هاشمینژاد همکاری نزدیک داشت. Avaliku ja avaliku võitluse kõrghetkel püüdis ta saada Mashhadi õpetlasi režiimivastastele deklaratsioonidele alla kirjutama..
Ta osales aktiivselt kõigis revolutsioonisündmustes Mashhadi linnas. در روزهای نزدیک به بازگشت امام خمینی از تبعید، به تهران رفت و در وقایع تهران از جمله در تحصن دانشگاه تهران سهیم بود، به دنبال تحصن در مسجد دانشگاه تصمیم گرفتند که در قم نیز چنین تحصنی را برپا کنند؛ لذا با موافقت آیات: Shahabuddin, Marashi, Najafi ja Mohammad Reza Golpayegani istusid Qomi suures mošees ja naasid sel õhtul Teherani..
پس از پیروزی انقلاب که در بیشتر شهرهای کشور نماز جمعه برپا میشد، هنوز در مشهد امام جمعهای تعیین نشده بود؛ بنابراین آیتالله ابوالحسن شیرازی به دعوت عدهای از دانشجویان و روحانیان از جمله شهید حجتالاسلام کامیاب نماز وحدت را در محوطهی بیمارستان امام رضا (ع) Aqameh Kurd. Mõne aja pärast nimetas imaam Khomeini ta Mashhadi reedeks imaadiks. Vaatamata paljude sõprade ettepanekutele ja nõudmisele ei liitunud ta ühegi grupi ega parteiga.[۵].
حکم انتصاب آیت الله مقدسی شیرازی به امام جمعه مشهد
صحیفه امام خمینی جلد ۱۲ – صفحه ۴۴۵
زمان: ۲۷ خرداد ۱۳۵۹ / ۴ شعبان ۱۴۰۰
مکان: تهران، جماران
موضوع: انتصاب امام جمعه مشهد
مخاطب: شیرازی، ابوالحسن
Jumala nimel
جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ ابوالحسن شیرازی – دامت افاضاته
بدین وسیله جنابعالی به سمت امام جمعه درشهر مقدس مشهد منصوب میشوید که ان شاء الله تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی، اهالی محترم را به وظایف مهم اسلامی و انقلابی که در این برهه از زمان دارند آشنا ساخته و در حفظ اتحاد و همبستگی آنان بکوشید. بدیهی است اهالی محترم – ایّدهم الله تعالی – نیز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هرچه باشکوهتر نماز جمعه همکاریهای لازمه را خواهند نمود. از خدای تعالی توفیق همگان را مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمه الله.
۴ شعبان ۱۴۰۰ ه.ق
وی در مجلس خبرگان قانون اساسی که برای تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد، از طرف مردم استان خراسان به عضویت این مجلس انتخاب شد[۶] . ایشان در دورههای اول و دوم مجلس خبرگان رهبری نمایندهی استان خراسان در آن مجلس بودند.
این عالم همواره (قبل و بعد از انقلاب) برای رفع مشکلات مردم فراوان میکوشید و خدمات فراوانی را انجام داد. او با تأسیس چندین حمام عمومی، منبع آب آشامیدنی، حسینیه، مسجد، مدرسه و سدهای خاکی در خراسان و داراب و تأسیس چندین شهرک برای افراد کم درآمد، آثار بسیاری را از خود برجای گذاشت.
وی به کارهای فرهنگی و علمی نیز بسیار ارج مینهاد. او چندین مدرسه علمیه و موسسه علمی مانند مدرسه علمیه ولی عصر (Aj) و مکتب اسلام شناسی بانوان را تأسیس و آثاری مانند کتاب الزکاه، رساله توضیح المسائل و کتابی در معاد را تالیف کرد.
آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شیرازی سرانجام پس از عمری سراسر تلاش، جهاد و اخلاص، عصر یکشنبه ۱۶ مرداد سال ۱۳۷۹ مصادف با پنجم جمادی الاولی سال ۱۴۲۱ قمری در سن ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه و نماز حضرت آیت الله بهجت، در جوار مولایش حضرت امام رضا(AS) در «دارالزهد» مدفون گشت.
پیام تسلیت مقام معظم رهبری دام ظله العالی به مناسبت درگذشت آیتالله ابوالحسن شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای واعظ طبسی (دامت برکاته)
اطلاع یافتم که عالم مجاهد مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ ابوالحسن شیرازی (اعلی الله مقامه) پس از دوران بیماری طولانی و پررنج، دار فانی را وداع گفته و به لقاء پروردگار شتافته است. حضور شجاعانهی این روحانی کهنسال در میدانهای مبارزه با رژیم طاغوت و سپس شرکت ایشان در مجلس خبرگان و مسند امامت جمعهی مشهد مقدس، و نیز تلاش و فعالیتی که در دوران جنگ تحمیلی در جبهه و پشت جبهه نشان دادند سندهای افتخاری است که از حافظهی مردم عزیز این خطهی مبارک زدوده نخواهد شد و بیگمان همهی ارادتمندان به روحانیت اسلام، یاد و خاطرهی ایشان را گرامی خواهند داشت.
اینجانب در گذشت این عالم بزرگوار را به عموم مردم مشهد مخصوصا به حوزهی علمیه و روحانیت معظم آن سامان و به طور ویژه به خاندان مکرم و فرزندان محترم و همهی ارادتمندان ایشان تسلیت میگویم و رحمت و مغفرت و علو درجات را از خداوند متعال برای ایشان مسألت می نمایم.
والسلام علیکم
سید علی خامنهای – ۱۷/۵/۷۹
پاورقی:
۱٫ (خبرگان ملت، دفتر اول، ۴۳۹-۴۳۷).
۲٫ (همان، ۴۴۰-۴۴۱)
۳٫ (همان، ص ۴۴۲).
۴٫ (همان، ص ۴۴۳)
5. (همان، ۴۴۴-۴۴۵).
۶٫ (همان، ص ۴۴۶)
هیچ گاه از یاد نمی برم زمانی که من کودکی بیش نبودم وایشان در ساخت آب انبار در روستای لایزنگان چگونه خود نیز کار می کرد
سلام آقا مجتبی جا داره از تکنولوژی لایزنگان هم ذکر کنی مثل اتصال اینترنت پرسرعت در لایزنگان و فعالیت های شورا و….
جایی بسیار عالی است
هیچ وقت یادم نمی رودکه من هم بچه محله بالا هستم